عمر گل لاله

عمر گل لاله

عمر گل لاله

عمر گل لاله

بدهکارم به تو

/


بدهکار

بدهکارم به تو من آرزوهاتو
یه عمر اشک نشسته توی چشماتو
از این روزای رفته سخت بیزارم
دوباره بودنت رو آرزو دارم
بدهکارم به تو من بی قراریتو
غم پنهون تو اشکای جاریتو
میون آرزوهای تو پنهونم
به تو بد کردم و حالا پشیمونم
بدهکارم به تو من گریه هاتو
غم سنگین اون بغض صداتو
حلالم کن که دارم میرم از دست
حلالم کن رسیدم من به بن بست






خدایا

یا خیلی برگردون عقب ، یا بزن بره جلو


اینجای زندگی خیلی دلم گرفته ....



      دلم یک دل سیر گریه میخواهد


                                            برای تمام دلتنگی هایم

 

                پرنده کوچک قلبم آرامتر بکوب

 

                                           

لحظه ی سخت رفتنت هیچی تو قلب من نبود

نگاه آخرین تو شعر جنونمو سرود
از التهاب بی کسی پناه آوردم به جنون
زندگی زندونه و بس وقتی نباشه همزبون
خواستم فراموشت کنم اما خیالت نمیذاشت
به غیر دیوونه شدن راهی جلو پام نمیذاشت
منو هرگز نبخش ای مهربونم
همیشه بد بودم اینو خوب میدونم
بهتره نشناسی منو منی که با تو بد بودم
تنها از عشق و عاشقی شکستنو بلد بودم
لایق بودنت نبود قلب حقیرم میدونم
حقمه تا آخر عمر تنهای تنها بمونمم بمیری


                                                              میترسم....




بالاخره یه روز خودکشی می کنم..

نه اینکه رگ دستم را بزنم...

نه!!!

احساسم را کنار می گذارم....

بالاخره یه روز از دست خودم خلاص میشم...

زجرعشق


عشق واقعی وقتیه که دختر به سادگی چشماشو میبنده
و اجازه بوسیدن میده اما پسر پیشونی دختر رو میبوسه.....


گاهــــــی مجبـــور ی برای راحــــت کــــردن خیــــال دیگـــــران


خـــود را خوشحـــــــال نشان بــــدی


ولـــــی چه حیــــف که درونـــــت غوغـــــــاست


عادت بدی دارم که مدام به عقب بر می گردم...
این وقت ها که اینگونه به درون فرو می روم، هی ذهنم حرف می زند... هی کار می کند... هی دلیل می آورد... هی رد می کند خودش... و من هی میترسم...

آدم مگر می تواند با یک آدم دیگر در درون خودش آرام باشد؟


حالِ من خوب است اما

تو باور نکن ....

 




هر چه میخواهد دل تنگت بگو.....

هر کی هر چی دلش میخواد میگه .امان از دل تنگ ...!!! 

 

    بی وفا بین .پس از رفتن من نپرسید کجا رفت ؟

    چرا رفت ؟ چه آمد به سرش ؟

    از اول وفا نمودی چندان که دل ربودی ،

    چو مهر سخت کردم سست آمدی به یاری .

    چنانت دوست می دارم که اگر روزی فراق افتد

    تو دوری از من توانی کرد و من دوری از تو نتوان نمود.

    ای رفته به قهر وعده های تو چه شد ؟

    مهر تو کجا رفت و وفای تو چه شد ؟

    این تیرگی آخر به کجا روی آورد

    آن آیینه رخسار صفای تو چه شد ؟





     بر خاک بخواب نازنین تختی نیست

                                             آواره شدن حکایت سختی نیست

      از اشکهای پاک خود فهمیدم 

                                        لبخند همیشه راز خوشبختی نیست 


نمی بخشمت ....

 بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ....

 بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی ....

 نمی بخشمت ....

 بخاطر دلی که برایم شکستی .... ..

 بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی .....

 نمی بخشمت ....

 بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی .....

 بخاطر نمکی که بر زخمم پاشیدی .....

 و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی

 


زندگی چیست؟

اگر خنده است چرا گریه می کنیم؟ اگر گریه است چرا می خندیم؟

اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم؟اگر زندگی است پس چرا می میریم؟   

اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟اگر عشق نیست پس چرا عاشقیم؟




دستم بوی گل می داد. مرا به گل چیدن متهم کردند. هیچ کس با
خود فکر نکرد که شاید گلی کاشته باشم




در دیاری که درآن نیست کسی یار کسی

 

یا رب ای کاش که نیفتد به کسی کار کسی


وقتی دل تنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره،وقتی نا امید شدیبه یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی ساکت شدی به یاد بیار کسی رو که به شنیدن صدای تومحتاجه





خیلی سخته که هر روز همه رو ببینی

      جز اونی که دوست داری و فکر می کنی به خاطرش زنده ای ...




    کسی ما را نمی پرسد،کسی تنهایی ما را نمی گرید،دلم در حسرت یک دست،

          دلم در حسرت یک دوست،دلم در حسرت یک بی ریای ماندگار مانده است.

               کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی؟  کدامین آشنا آیا به

                    جشن عشق دعوت میکند ما را؟ و اما توحتی در روزهای

                        تلخ نامردی ،نگاه التیام بخش دستهایت را دریغ از ما

                             نمی کردی.من امشب از تمام خاطراتم با تو

                             خواهم گفت،من امشب با تمام خستگی هایم

                                     برایت اشک خواهم ریخت.....




وقــ ـــتی که نیستی

با دیدن هـــ ـر صحنه ی عاشقانه ای

احســ ـــاس یک پرانتز را دارم

کـه همه ی اتفاقات خوب خارج ازآن اتفاق می افــتد









اگر من و تو دو تا برگ باشیم، هنگام خزان من زودتر از تو میشکنم تا

زمانی که می افتی در آغوشم بگیرمت...



دوست داشتن درست مثل ایستادن در سیمان خیس میمونه که هر چه

بیشتر توش بمونی سخت تر جدا میشی، و اگر هم بتونی ازش بیرون بیای

حتما رد پات باقی میمونه...






در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت میشه یک

نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز میشه عاشق شد ولی

یک عمر طول میکشه تا کسی رو فراموش کرد...













خداییش اینطوری بود حال و روزم

 

خداییش حقمه اگه بسوزم

 

منو از دسته حرفات خسته کردی

 

خداییش بد منو وابسته کردی

 

آخه تو مشکلم رو میدونستی

 

خداییش تو میخواستی میتونستی

 

جوابه مهربونی مو ندادی

 

نگو نه قدرمو نمیدونستی

 

منو از دسته حرفات خسته کردی

 

خداییش بد منو وابسته کردی

 

جوونی مو ازم راحت ربودی

 

خداییش اون که میگفتی نبودی

 

انصافا تو رفاقت کم گذاشتی

 

منه عاشق رو اصلا دوست نداشتی

 

دله تنهام که رسمن بود با تو

 

خداییش مشکل از من بود یا تو

  

حالا که رفتی و از من جدایی

 

سوالم اینه؟حقم بود خدایی

 

خداییش حقمه تو اوجه دردم

 

پیشم باشی و دنبالت بگردم

 

بهم عاشق شدن رو یاد دادی

 

چقدر زود منو دسته باد دادی

  

منو از دسته حرفات خسته کردی

 

خداییش بد منو وابسته کردی

 

جوونی مو ازم راحت ربودی

 

خداییش اون که میگفتی نبودی

 

انصافا تو رفاقت کم گذاشتی

 

منه عاشق رو اصلا دوست نداشتی

 

دله تنهام که رسمن بود با تو

 

خداییش مشکل از من بود یا تو

//////////

//////

محتـاج

مـــن
محتـاج درک شــدن نـیستــم
فقـط دردم مـی آیـد
خــر فـرض شـوم !!!







بــراے اینــکـه

هنــوز بــ ـه تـــو فکـر مے‌کنـم...

هنــوز نگــرانـتـ مےشـوم
...

هنــوز دلتنگـت مےشـوم و

هنــوز دوسـتـتـــ دارم

از خــودم متـــنـفّــرم !!!




وقتی خیلی ناراحتی بخند تا دیگران فکر کنند تو همیشه خندانی و هیچوقت ناراحت نمیشی

حداقل کاری که میتونی بکنی اینه که هیچوقت ناراحتی هات رو با دیگران تقسیم نکنی

فقط شادی هات رو تقسیم کن...

من ناراحتی هام رو توی تنهایی با گریه کردن و توی خود ریختن خالی میکنم....

حالا معنی خنده تلخ رو فهمیدین؟؟؟

بچه ها حالا یه سوال ازتون میکنم صادقانه جوابمو بدید:

آخرین باری که از ته دل خندیدید کی بوده؟؟؟

      

خسته ام


خسته از تمام صبحهایی که                     

انتظارم را نمی کشند.

از تمام کوچه هایی که                                 
            در طول تنهایی ام  دراز کشیده اند

و از خس خس لحظه هایی که                  





.....به آخر نمی رسند              

در خاطری که  تویـــی  دیگران فراموشند ،

بگذار در گوشت بگویم


میـــخواهــمــــــــت 


این خلاصه ی ،

تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!


+ هی تو
  هی مَرد
  لعنتی با تو ام
  پاشو ...
  پاشو، از نوشته های من بیرون بیا و منُ در آغوش بکش





هــر ثـــانـــیه بـــا نـــبودنـــت درگـــیرم

حــــتی تـــــو اگــــر بـــــه خـــــاطــرم تـــــب نـــــکنــــی

مــن یــکطــــرفـــه بــــرای تـــو مــــیمــــیرم






هیچ کجا…

جز خواب روی بازوهای مردانه ات ،امنیت را معنا نمیکند

برایم…





بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است

دلــــــــم میخواهد

حســـادت کنم به خـــــــودم




اگه سرت رو روی سینه ام بگذاری…

هیچ صدایی نخواهی شنید …

قلـــــــــــــــــبِ مـــــــــــــــــن طاقت این همه خوشبختی رو نداره





من " تــــــو " را به دلم قول داده ام....

نگذار بد قول شوم....



دیشَبــــ خُـدا آهِسـته د َر گُوشــَــــم گُفت

دیگــه بَســـــــــــــــــــــــه !

بارانَــــــــــــم از اَشکهایت خجاَلت می کـَــشــــد ...!!!







عشق فراموش کردنِ (اشتباهات معشوق یا معشوقه) نیست بلکه بخشیدن است

گوش کردن نیست بلکه درک کردن است

دیدن نیست بلکه احساس کردن است

جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است.