عمر گل لاله
عمر گل لالهعمر گل لاله
عمر گل لالهبرای ماندن کنارمن لحضه ها برای تو ماندنی
یست دریغ از احساس
من که لحضه ای به یاد تو نیست
عشق
نسبت به تو حس کور میلی دارم
دور بر خود هزارتا لیلی دارم
من ناز نمی خرم، شما هم نفروش
چون عاشق کشته مرده خیلی دارم
یادت نبود
.
.
.
.تا...تا تف بزنم به این زندگی...تا به خیال خودم شیرین کنم این طعم تلخ رو....اما....اما شیرین نمیشه که نمیشه.
.
.
.
.
.
.و من دوست ندارم این طعمه تلخ رو بچشم و خودم پایان میدم این طعم تلخ رو....
بدون تو نمیشود
سلامی کن...!
به خداحافظیت قسم دلمــ برایت تنگشده... ود
گفت :دوستت دارم...
هر چی گشتم مثه تو پیدا نشد...
گفتم :خوب گشتی؟؟؟
گفت :آره . .
گفتم :اگه دوستم داشتی نمی گشتی...
هـِــری
پدر
چ
چشمانم را باز میکنم و تو نیستی… این بیرحمانه ترین اتفاق هر روزم است.
تلخی روزگار اینه که خیلی چیزا رو میشه خواست…
ولی نمیشه داشت…
دست همیشه به معنای آغوش نیست !
گاهی فقط امنیت است . . .
فقط مثل «دست پـــــــــــدر» !!!
امروز بر سر مزارت آمدیم
یکی دو هفته پیش به خوابم آمدی و چقدر مهربان مرا در آغوش کشیدی
خلا این 10 سال
خلا آغوش گرم تو بو
د
نامه های شخصیم برای تو را در اینترنت می گذارم و شاید غریبه ها نیز بخوانند
چه اهمیت دارد؟
بگذار بدانند که ....
بگذریم
امشب، این لحظه می خواستم که بودی تا من در آغوشت گریه کنم
هنوز هم دلم شکسته است از ناملایمات
بر سر مزار ت گریستم
نمید انم شاید به همین زودی ها قرار است بمیرم..............
سالهاست بوسیدن روی تو...آرزوی محال شده!!!
پدر
دوس دارم الان دیگه حرفای دل خودمو بهتون بگم که چقد خستم
وچقد سخته بدون پدر زندگی کردن ویا اینکه اصلا دیگه کسی تو این
دنیا نباشه که بهش بگی پدر واون اصلا جوابتو نده اگه هزار بار م
صداش کنم بازم بهم جوابی نمیده خداکنه هیچ دختری تواین دنیا بی
پدر نمونه وزجربی پدری رو نکشه واسه همتون دعامیکنم
عروسک
خیال میکردم عشق عروسکی است که میتوان با آن بازی کرد
ولی افسوس اکنون که معنی عشق را درک کرده ام فهمیده ام که
خود عروسکی هستم بازیچه دست سرنوشت
وقتى کسى براى نداشته هایت بهانه میگیرد،
بهتراست اوراهم نداشته باشى . . .
گاهى نداشتن از داشتن بهتر است!
ضرب المثل چینی: «برنج سرد را میتوان خورد، چای سرد را
میتوان نوشید، اما نگاه سرد
را نمی‌توان تحمل کرد
زندگی به من آموخت که همیشه آماده دفاع از حمله احتمالیِ کسی باشم
که به او محبت فراوان کردم !
نهــایـم …اما دلتنگ آغــوشی نیستــم…
خستــه ام …
ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم…
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز…
ولــی رازی نـدارم…
چــون مدتهــاست دیگــر کسی را “خیلــی” دوست ندارم…
فقط خیلـی هـا را دوست دارم